سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خرید کتاب با تخفیف ویژه

 

با سلام خدمت همراهان همیشگی بانک کتاب امروز به بررسی تخفیف های بانک کتاب می پردازیم تخفیف ویژه در خرید کتاب کمک درسی با تخفیف ویژه و ارسال سریع به تمام نقاط را دارا می باشد .

اگر میتوانید، با دوستان خود به صورت هماهنگ، یک کتاب مشخص را بخوانید و در مورد آن بحث کنید   .

فهرستی از کتابهای خوب را همراه خود داشته باشید

اکثر کتابخوان های حرفه ای، لیستی از کتابهای خوب را در دفتر یادداشت یا تلفن همراه خود دارند و هر جا نامی از کتابی میشنوند، آنجا یادداشت میکنند تا در زمانی که فرصتی برای خرید کتاب یا مطالعه دست میدهد، «دست خالی» نباشند.

مراجعه به فهرست کتابهای مدیریتی و نیز فهرست کتابهای روانشناسی در متمم می‌تواند نقطه‌ی شروع خوبی باشد.

همیشه همراه خود یک کتاب داشته باشید

بسیاری از افراد کتابخوان، در یک ویژگی مشترک هستند. این افراد، به جای اینکه مقید باشند در ساعات خاصی از روز، جایی ببنشینند و کتاب بخوانند، همیشه همراه خود یک کتاب دارند تا در کوتاه ترین فرصتها، به خواندن آن بپردازند. شاید رها کردن بسیاری از لذتها و تفریحات و خواندن کتاب در یک ساعت مشخص در منزل یا محل کار، سخت و دشوار باشد، اما مطالعه کردن در زمانی که در مترو یا در یک سازمان بزرگ، به انتظار گذشت زمان نشسته ایم ساده تر و جذاب تر است.

بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» ماست.

کتاب دیجیتال بخوانید؛ اما خود را به کتابهای دیجیتال عادت ندهید

در پایان، پیشنهاد میشود خود را به خواندن کتابهای دیجیتال عادت ندهید. برای کسانی که عادت کتابخوانی دارند، کتاب دیجیتال یا مکتوب (هاردکپی) تفاوتی ندارد. اما برای کسانی که به تازگی خود را به کتابخوانی عادت میدهند، لمس کردن برگه های کاغذ، خط کشیدن زیر نوشته ها، دیدن نشانه میانه کتاب که مشخص میکند بخشی از کتاب خوانده شده، باز شدن شیرازه کتاب و جدا شدن برگه های آن (ناشی از بارها مرور یک کتاب)، همه و همه میتوانند احساس خوب ایجاد کنند. احساسی که ما را به خواندن کتابهای بیشتر ترغیب میکند

آخرین توضیح: اگر حوصله کرده اید و متن را تا پایان خوانده اید، معلوم می شود که از هم اکنون، یک خواننده حرفه ای با حوصله هستید که میتوانید هر متن کم خاصیتی را هم بخوانید. به شما تبریک میگویم.

با ظهور ابزار جدید، معمولاً لازم است فعالیت قدیمی دوباره تعریف شود

برای قرن‌ها، وقتی از کتاب و کتابخوانی صحبت می‌کردیم، مشخص بود از چه چیزی صحبت می‌کنیم. اما امروز این پرسش، پاسخ شفافی ندارد. علت هم – هم‌چنانکه همه می‌دانیم – تغییر ابزارهاست.

کتاب خواندن زمانی، خواندن کلمات مکتوبی بود که روی کاغذ گردآمده بودند و با ابزار صحافی به بند کشیده شده بودند. هر کتابی ابتدایی داشت و انتهایی و جمله و بند و بخش و فهرست و شماره صفحه، همگی کمک می‌کردند تا مطلب یا نکته‌ای از ذهن نویسنده به ذهن خواننده منتقل شود.

اما اکنون که ساعت‌ها وقت ما در شبکه های اجتماعی، در اینستاگرام و تلگرام و توییتر، در وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها می‌گذرد، نه می‌توانیم به سادگی ادعا کنیم که کتاب می‌خوانیم، نه می‌توانیم بپذیریم که آنچه می‌کنیم، مطالعه نیست.

بسیاری از دوستان من در بحث‌های قبلی، دیدگاه و نگاه خود را به کتاب و کتاب‌خوانی گفته‌اند و شرح داده‌اند و من هم در این مطلب می‌خواهم دیدگاه خودم را توضیح دهم.

خلاصه‌ی حرفم همان چیزی است که در ابتدای مطلب نوشتم: لازم است هر یک از ما دوباره کتاب و کتابخوانی را برای خود تعریف کنیم تا بتوانیم جایگاه آن را در زندگی امروز خود بیابیم و تصمیم بگیریم که کتابخوانی قرار است چه نقشی در زندگی ما در دنیای مدرن امروزی که به انواع فناوری‌ها مجهز شده ایفا کند.

منظور من کدام کتابهاست؟

کتابها انواع بسیاری دارند. چنانکه قبلاً اشاره کردم، کتابهای مرجع هم کتاب هستند، مجموعه تست‌های کنکور در فلان سال هم کتاب محسوب می‌شود. کتابهای درسی دانشگاهی هم، کتاب هستند و خوب یا بد، سهم مهمی از مطالعه‌ در کشورهایی مانند ما را به خود اختصاص می‌دهند.

من به طور خاص کتابهایی را در نظر دارم که ما آگاهانه و از روی اختیار و با هدف گذران وقت یا افزایش آگاهی و یا تجربه‌ی لذت مطالعه بدون اجبار مستقیم بیرونی آنها را می‌خوانیم.

شاید این تعریف، چندان شفاف نباشد. اما در ذهن من، خواندن مجموعه‌ای مانند مثنوی مولوی، خواندن یک رمان مانند جزء از کل و طبیعتاً خواندن کتابهای غیرداستانی (non-fiction) مثل رقابت برای آینده یا تفکر، سریع و کند (نوشته کانمن) زیر چتر تعریف بالا قرار می‌گیرند.

من اگر بخواهم کتاب‌خوانی را به شکلی تعریف کنم که مطالعه‌ی همه‌ی کتابهای بالا را شامل شود، آن را چنین تعریف می‌کنم

 

آنچه می‌خوانید دیدگاه شخصی من است. اما اگر از من بپرسید، تفکیک قائل شدن بین خواندن کتاب کاغذی و کتاب دیجیتال، ممکن است ما را از اصل ماجرا منحرف کند.

بله، همه می‌دانیم و من هم در فایل‌های مدیریت توجه گفته‌ام که باید دغدغه‌ی Distraction و حواس‌پرتی را داشته باشیم و مطالعات نشان می‌دهند که پریشانی فکر در مطالعه‌ی دیجیتال می‌تواند بیشتر از مطالعه کاغذی باشد. اما این‌ها فرع ماجراست. کافی است یک کتاب کاغذی را در جمعِ شلوغ بخوانید و یک کتاب دیجیتال را در خلوت شبانه‌تان مطالعه کنید تا ببینید که چنین مقایسه‌هایی الزاماً صحیح نیست و این نوع تفاوت‌ها، ماهیت مطالعه را چندان تغییر نمی‌دهند.

من فکر می‌کنم ذات مطالعه، پذیرش این نکته است که تجربه‌ی باواسطه‌ی دنیا در برخی زمان‌ها و بعضی زمینه‌ها می‌تواند مفیدتر از تجربه‌ی بی‌واسطه‌ی دنیا باشد.

همان‌طور که استفاده از چشم غیرمسلح برای دیدن آسمان، لذت دارد؛ اما همه می‌دانیم که چشم مسلح چیزهایی را می‌بیند که از چشم غیرمسلح پنهان است.

ما با مطالعه، خود را به مغزِ نویسنده مجهز می‌کنیم و از دریچه‌ی ذهن و نگاه او، جهان را می‌بینیم.

از این منظر، من فکر می‌کنم اگر یک عکاس، مجموعه عکسی از یک شهر را ثبت و ارائه کند، مشاهده‌ی این مجموعه کاملاً از جنس مطالعه است. چون من اختیار چشمان خود را به او سپرده‌ام.

حتی خواندن یک کانال تلگرام هم می‌تواند از جنس مطالعه باشد. به فرض آنکه معتقد باشم آن‌کس که محتوای آن کانال را تولید یا انتخاب و تنظیم می‌کند، خود صاحبِ نگاه و به تعبیر رایج، صاحب‌نظر است و من می‌توانم از دریچه‌ی نگاه او به دنیا بنگرم.

یک رمان هم می‌تواند مصداقِ عالی مطالعه باشد. چون ما خود را در طی چندصد یا چند هزار برگ، در اختیار یک نویسنده قرار می‌دهیم تا جهان را از منظر او ببینیم و تجربه کنیم.

بی‌هوده نیست که مثلاً کسی مانند آلن دو‌باتن کتابی می‌نویسد و توضیح می‌دهد که پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند. چون خواندن مارسل پروست، خواندن چند رویداد و پیگیری چند قصه و ماجرا نیست؛ بلکه فرصتی است تا از دریچه‌ی نگاه پروست به دنیا نگاه کنیم.

از آن جالب‌تر، خواندن کتاب آلن دوباتن است. با این کار می‌خواهیم از نگاه او به پروست نگاه کنیم و بیاموزیم که از نگاه پروست باید چگونه به دنیا نگاه کرد.

بله هستند نویسندگانی که برای دیدن دنیا از نگاه آنها، ابتدا باید دیگرانی بیایند و به ما نحوه‌ی نگاه کردن از دریچه‌ی نگاه آنها را بیاموزند.

درباره کتاب نخواندن و کتاب خوب نخواندن

در این زمینه می‌توان بسیار نوشت.

اما من فکر می‌کنم بخشی از بی‌میلی ما به مطالعه، ناشی از بی‌میلی ما به کشف جهان و دیدن جهان است. کارکرد واقعی کتاب این است و اگر هنوز چنین میلی در من زنده نشده باشد، کتاب خوانی کاری بسیار خسته‌کننده و بی‌حاصل خواهد بود.

برخی از ما هم، چنان خود را در اوج شعور و فهم و کمال می‌دانیم که معتقدیم دیگر کسی نمانده که بتواند نگاهی بزرگتر و بهتر و عمیق‌تر از من داشته باشد. به عبارت دیگر، نگاه بی‌واسطه‌ی خود را بر هر نگاه باواسطه‌‌ای ارجح می‌دانیم.

چنین قضاوتی می‌تواند از غرور و از دانش کم باشد؛ یا ناآشنایی با نویسندگان و متفکران بزرگ دنیا.

درباره پیدا کردن نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا که حرف‌شان ارزش خواندن دارد و کتابها و محتوایشان ارزش پیگیری، می‌خواهم در فرصتی دیگر صحبت کنم.

اما از نویسندگان و متفکران تراز اول دنیا که بگذریم، من خودم متر و معیار ساده‌ای برای خواندن و تعقیب کردن دیگران دارم. در واقع برای اینکه تصمیم بگیرم آیا حاضرم از دریچه‌ی نگاهِ این فرد، یا این نویسنده، یا این صاحبِ کانال تلگرام، یا این گزارشگر، یا این تحلیل‌گر یا این خبرنگار به جهان نگاه کنم، به این سوال فکر می‌کنم:

نسبت ورودی او به خروجی‌اش چقدر است؟ چند صد صفحه خوانده که امروز چند صد کلمه می‌نویسد؟

چند صد ساعت فکر کرده که امروز یک ساعت حرف می‌زند؟

چند سال تجربه کرده که امروز یک ساعت صحبت می‌کند؟

 

طبیعتاً اگر کسانی را پیدا کنیم که معتقدیم نسبت ورودی به خروجی‌شان بالاست، با تعقیب آنها می‌توانیم از زمان جلو بزنیم.

لینک خرید کتاب کنکور با تخفیف ویژه : گیج شدم

 

https://mooshakbook.com/